چه بسیار زنانی که در رویدادهای تاریخی نقش داشتند، اما نام و یادشان از صفحۀ روزگار محو شده است. آنان که جسارت رؤیاپروری داشتند و بابتش مجازات شدند. زنانی که زنده می مانند و آن هایی که ما را یاری می رسانند تا زنده بمانیم.
گالئانو از زنانی می گوید که برای بهبود شرایط خود جنگیدند و به سبب عدم فرمانبرداری متداول زنانه و همچنین به رغم شکنندگی شان، داستان هایی تکان دهنده را رقم زدند و برای به دست آوردن تغییراتی که خواهانش بودند، زجرها متحمل شدند؛ زنان ناشناسی که رشادت هایشان چشم ها را خیره ساخت؛ آنان که به سبب زیبایی یا استعداد ذاتی شان پُرآوازه گشتند و رؤیاهایشان را به آغوش کشیدند؛ شخصیت هایی همچون شهرزاد هزار و یک شب، که از بیم مرگ، هر شب برای پادشاه داستان سرایی می کرد.
گالئانو، این شهرزاد قصه گویِ داستان های زنان، به قصد ممانعت از به فراموشی سپردن نام و یاد آنان، تجربیات گرانبهایشان را که هرگز در برابر مشکلات کوتاه نیامدند، همچون جشنی به پا داشته است و هنر روایتگری و زبان شناسی را به ما عرضه می دارد.