پنی به مأمورانش گفت: «طوفان خیلی شدیدی در راه است. باید در آماده باش کامل باشیم.» در همان لحظه صدای رعد بلند شد و سگ که ترسیده بود زیر ماشین مخفی شد. الویس گفت: «این سگ به خوبی سگ های نجات نیست.»