آمین دختری کم سن و سال و تنهاست که در پرورشگاه بزرگ شده و حالا به لطف فاطمه جون و همسرش مشغول به کار است و خانه ای کوچک اجاره کرده؛ او مجبور است برای گذران زندگی سخت کار کند و معمولا آخرین کسی است که آژانس را به مقصد خانه ترک می کند. قلب آمین پذیرای عشق پسری از خانواده ای معمولی به نام حمید شده است، اما پدر و مادر حمید به ازدواج پسرشان با دختری پرورشگاهی راضی نیستند با این وجود قرار بر این است که به زودی برای خواستگاری پاپیش بگذارند که اتفاقی عجیب آمین را از دنیای دخترانه اش بیرون می آورد و رویاهایش را جلوی چشم هایش پرپر می کند…