هرکس که در تمدن جدید اروپایی پرورش یافته و به مطالعۀ مسائل تاریخ جهان اشتغال داشته باشد ناگزیر و بحق با این سؤال روبهرو میشود: پیدایش آن پدیدههایی از تمدن را که در غرب، و فقط در غرب، خط سیری تکاملی با اهمیت اعتباری جهانشمول ( لااقل به زعم ما ) پیمودهاند باید به کدام ترکیب از موقعیتها نسبت داد؟ وبر در تلاش برای تعیین ویژگیهای ممیزۀ سرمایهداری جدید، در کتاب اخلاق پروتستانی قبل از هر چیز میانِ نهادِ سرمایهداری و جستوجوی فینفسۀ منفعت تمایز قائل میشود. میل به ثروت در اکثر زمانها و مکانها وجود داشته و فینفسه هیچ ارتباطی با عمل سرمایهدارانه، که شامل نوعی جهتگیری باقاعده برای کسب منفعت از طریق مبادلۀ اقتصادیِ بهظاهر مسالمتآمیز است، ندارد.