خواهر و برادر دوقلویی از مسافرت به شهرشان بازمیگردند. در فرودگاه و در قسمت تحویل بار خواهر «ازرا» متوجه میشود که چمدانش ناپدید شده است. ازرا به همراه خواهرش پیش مسئول فرودگاه که پسری به نام «اندی» است میروند تا موضوع را گزارش دهند. اندی، فرمی به آنها میدهد، خواهر ازرا به هنگام پر کردن فرم، کتابی از کولهاش درمیآورد که ازرا را به یاد مادرشان میاندازد و... .