این کتاب نقدی است بر لیبرالیسم . فرض اصلی آن عبارت است از اینکه لیبرالیسم از دستیابی به هدف های خود ناتوان است ، زیرا آکنده از ناهمسازی هاست. برخی از این ناهمسازی ها نتبیجه تعهد لیبرالی به دو هدف متعارض است که یکی سلبی و دیگری ایجابی است. هدف سلبی همانا احتراز از شرور است، نظیر دیکتاتوری ، شکنجه، فقر، عدم تساهل، سرکوب، تبعیض، بی قانونی، و نظایر آن ها. هدف ایجابی عبارت است از ایجاد شرایطی که افراد بتوانند در آن زندگی سعادتمندانه ای را برای خود فراهم کنند. یکی از محاسن مهم کتاب علیه لیبرالیسم استدلال هوشمندانه آن در خصوص نامعقول بودن اولویتی است که در فلسفه های لیبرالی معاصر به اختیار فردی داده می شود. در هر نگرش معقولی از تکثر گرایی، اختیار فقط یکی از شرایط لازم برای خوشبختی انسان است. شرایط دیگر نظیر صلح،انسجام اجتماعی و محیط سالم به همان اندازه اهمیت دارند.
افزون بر آن، این عناصر زندگی سعادتمندانه گاهی در تعارض با اختیار فردی قرار می گیرند.
استدلال محوری و قاطع کیکس این است که لیبرالیسم معاصر با تاکید نامعقولش بر اختیار، از مواجهه با تعارضات میان ارزش ها می گریزد علیه لیبرالیسم کتابی عمیق و چالش برانگیز است.