به باور نویسندگان این کتاب آنچه را که خواننده مشتاق باید در مورد پدیدارشناسی، تاریخ آن، مهم ترین مؤلفان و آثارشان، و تأثیر و نفوذ آن بر شاخه های فلسفه معاصر، روان شناسی و علوم شناختی بداند شامل می شود. نویسندگان کتاب حاضر تاریخ پدیدارشناسی را از طریق پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، پدیدارشناسی اگزیستانسیال هیدگر، پدیدارشناسی مرلوپونتى و اگزیستانسیالیسم پدیدارشناسانه سارتر، و از طریق استدلال های آن ها علیه روان شناسی علمی و بازپرسی انتقادی شان از روان شناسی گشتالت بررسی می کنند. نویسندگان از روان شناسی بوم شناختی گیبسون، انتقادپدیدارشناسانه دریفوس از شناخت گرایی و انتقادهای رویکردهای شناختی به هوش مصنوعی و علوم شناختی بدن مند صحبت می کنند. به باور آن ها، هدف همه فلسفه، ارائه روشن ترین تبیین ممکن از بهترین دیدگاه موجود در باب پرسش هایی بزرگ است که در وهله نخست، محرک فلسفه اند. آن ها باور دارند که هوسرل، هیدگر، مرلو پونتی وسارتر درباره ماهیت توانایی بشری برای معنادار کردن جهان، بینش های سخت کوشانه ای را بیان می کنند. نوشته های این فیلسوفان گاه مبهم اند؛ زیرا آن ها پرسش هایی بس بنیادین را مطرح کرده، پیشنهادهایی غیرمنتظره می دهند که با قرن ها سنت فلسفی هم خوان نیست؛ گاه نیز زبانی نو برای بیان ایده هایشان ابداع می کنند. ترکیب موضوعات و سطح و میزان جزئیات، این کتاب را به کتابی جذاب برای دانشجویان فلسفه، روان شناسی یا علوم شناختی تبدیل می کند و نقطه شروع خوبی است برای دانشجویان مقاطع بالاتر و دانشگاهیانی که با پدیدارشناسی تازه آشنا شده اند.