رفتار و منش نویسنده در خارج از خانه کاملا عادی و دوستانه بود. هفته ای یک بار در باغ گیاه شناسی با همسایه ها و دوستان کم تعدادش خوش و بش می کرد. به علاوه کمک های مالی او به «دنیای روشن» زبانزد همه بود اما در کنار این ها، خصلتی شبهه انگیز نیز داشت: کسی را به عمارتش راه نمی داد. در طورل سالیان، هیچکس بخت این را نیافته بود که از پشت دیوارهای صعب العبور خانه ی او خبری بیرون بیاورد. حتی ناشرها و دوستداران آثارش نیز تنها می توانستند خارج از عمارت، در باغ با او ملاقات داشته باشند. نویسنده ی عجیب شهر، احدی را به خلوتش راه نمی داد.