من کیستم؟ چگونه شخصی منحصر به فرد میشوم؟ آگاهی چیست و ربطش با آنچه در مغزمان میگذرد چیست؟ اینها برخی از پرسشهای مهمی است که علم و فلسفهٔ امروز میکوشد به آنها پاسخ دهد و تاثیری مستقیم بر نحوهٔ درک ما از خودمان دارد.
مل تامپسون نویسندهٔ کتاب «من» به این موضوع از زاویهٔ تازهای نگاه میکند. او میگوید پرسشهایی که از قدیم دربارهٔ رابطه ذهن و بدن مطرح بود تا حدی به کیستی ما پرداختهاند اما نتوانستهاند به اصل موضوع نزدیک شوند: یعنی آن خودی که تجربهاش میکنیم.
در جهانی که رخدادهای تصادفی در یک چشم به هم زدن زندگی ما را زیرو رو میکند، آیا میتوان تصور ثابتی از «من» داشت؟ آیا واقعا میتوانم دوستانم یا اعضای خانوادهام را بشناسم؟ آنها چطور، آیا آنها میتوانند واقعیت «من» را بفهمند؟ برای شناخت یک نفر اسکن مغزیاش بیشتر به دردمان میخورد یا زندگینامهاش؟ موفقیت چیست؟ آرمانهای زندگی ما چگونه شکل میگیرند و چه نقشی در شکل گرفتن «من» دارند؟ اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی چه تاثیری بر «خود» ما میگذارند؟ اینها برخی از پرسشهایی است که در این کتاب به آنها پرداخته میشود.
تامپسون با نگاهی به فلسفه، ادبیات، علم و دین در نهایت این دیدگاه را مطرح میکند که «خود» یک ماهیت ثابت نیست بلکه یک فرایند است. فرایندی که در جریان آن حواس و حافظهٔ ما به کمک هم نقشهای شخصی و منحصربه فرد خلق میکند. نقشه ای که به ما کمک میکند در جهان «راحت باشیم»، با دیگران ارتباط برقرار کنیم و به زندگیمان ارزش و معنا ببخشیم. تامپسون نشان میدهد که این فرایندی که توهّم ما از یک «من» متمایز از جهان را شکل میدهد، نهتنها به نورونهای فاقد شخصیت ما شخصیت میبخشد بلکه جهان مادی خارج را هم تبدیل به جهانی میکند پر از ارزش، زیبایی، دوستی، معنا و تمام چیزهای دیگری که برایمان مهم است.
«من» برای همهٔ کسانی که به معنای زندگیشان فکر میکنند و گاهی از خودشان میپرسند من چطور این آدمی شدهام که هستم، کتابی خواندنی خواهد بود.