در ابتدای داستان وارد فضای کودکی لانگ میشویم که چگونه با پدری سختگیر و منضبط او بسیار فرمانپذیر و مطیع تربیت شد. پدری بسیار مذهبی که او را نذر کلیسا کرده بود اما رودلف همیشه در قلب خود عمویش را که یک افسر بود میستود. آرزوی او این بود که مانند عموی خود فردی نظامی شود اما آن را غیر ممکن میدید تا زمانی که واقعهای کوچک مسیر زندگی او را تغییر داد.
آن واقعه سبب اندوه عمیق او و از دست دادن ایمانش شد. و خلایی عمیق در وجود او بوجود آورد.
او در سن 16 سالگی با فرار از خانه به ارتش ملحق شد و با وجود سن کمش به کمک اطاعت محض و انضباط زیاد مدارج ترقی را طی کرد. به همین ترتیب او قسمت اعظم زندگیش را در جنگ صرف کرد(جنگ جهانی اول) پس از اتمام جنگ او مدتی را به کارگری مشغول بود تا زمانی که به حزب نازی پیوست. . او ماموریتهای مختلفی را به عهده گرفت ، و به دلیل قتل معلمی به دستور حزب چند سال از عمر خویش را در زندان سپری کرد. پس از آزادی او هم چنان به فعالیتهای خود برای حزب ادامه داد. او را برای کار در مزرعهای گماردند. او توانست با آباد کردن مزرعه در زمان کوتاه قدرت تشکیلات دهی بالای خود را نشان دهد. تا زمانی که او را به ریاست اردوگاه آشویتز منصوب کردند و … . در حقیقت این کتاب زندگی نامه یک جلاد مدرن است، و چارچوب زمانی آن وقایع تاریخی مسلمی است که در نیمه اول قرن حاضر بر اروپا گذشته. و سوای آنچه به صورت وقایع خانوادگی و برخوردهای شخصی قهرمان داستان عنوان شده هیچ چیز آن ساخته و پرداخته خیال بافی نیست؛ هر چند این وقایع فرضی نیز چنان واقعی می نماید که محتمل است نویسنده، اساس آن را بر تحقیقاتی در زندگی خصوصی پاره ای از جنایتکاران نازی بنا نهاده باشد…