به قول اریش فروم از طنزهای عجیب روزگار یکی آنکه هیچ حد و مرزی بر سو تفاهم نسبت به تئوریهای و تحریف آنها وجود ندارد، آن هم در دورانی که امکان دسترسی به منابع نامحدود است. در این پدیده نمونهای جدیتر از آنچه در چند دههی احیر بر سر تئوریهای مارل مارکس رفته است وجود ندارد. در مطبوعات، درسخنرانیهای سیاستمداران، در کتابها در مقالات دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان سرشناس دائم به مارکس و مارکسیسم اشاره میشود، اما جز مواردی استثنایی به نظر میرسد که این سیاستمداران و این مطبوعاتچیان هرگز حتی به یک سطر از نوشتههای مارکس هم نگاه نکردهاند. کتاب حاضر زندگی و آثار مارکس را تا اوایل سال 1848 در بر میگیرد. هدف این کتاب آن بوده است که ضمن دنبال کردن دیدگاه مارکس و تکامل آن در مراحل مختلف فعالیت سیاسیاش از طریق نقل وسیع بخشهای اصلی نوشتههای او، به زندگی خصوصی و شخصی او هم اشاره کند. به قول مک للن «تظاهر به انعکاس تصویری بیطرفانه از زندگی هرکسی کاری ناممکن است- چه رسد به زندگی مارکس» با این همه کوشش این بوده است که این نقص با نقل بخشهای هرچه وسیعتری از آثار او تا جای ممکن جبران شود.