نویسندهٔ فیلسوف
"آلبر کامو" چند روز پس از دریافت جایزۀ نوبل در مصاحبهای گفت: «من دلمشغولیهای مسیحی دارم، اما سرشتم پاگانی است.» او در حساسترین لحظات قرن بیستم مواضعی گرفت مناقشهانگیز اما به همان میزان الهامبخش نویسندگان و شهروندان بسیار در اروپا و جهان. مواضعی که حاصل دلمشغولیهای دائمی و بنیادین او بود. اما دلمشغولیهای کامو چه بود؟ او که نویسندهای بود با فکر فلسفی، دلمشغول جایگاه انسان در جهان، معنای زندگی بشری، دلایل زیستن، و اخلاق بود ـــ مسائلی اساسی در همۀ ادیان، از جمله مسیحیت. او برخلاف سارتر و اکثر فیلسوفان حرفهای زمانهاش، علاقۀ خاصی به مسائل مربوط به آگاهی، ادراک حسی، شناخت، ارادۀ آزاد، یا هستی نداشت. پس شاید او راست میگفت که شریک دلمشغولیهای مسیحیان است. اما کامو مسیحی نبود. اخلاقیات خاص مسیحی را هم قبول نداشت. پاگان بود، همان سان که گفته بود. در نامهاش به پاپ میتوان نمونهای آشکار از مواضعش را بهچشم دید.
اندیشۀ فلسفی کامو عمیقاً ریشه در مسائل دینی دارد. برای درک و ارزیابی این اندیشه، لازم است نهتنها با خود این مسائل، بلکه با فیلسوفان و نویسندگان خاصی هم آشنا باشیم که در شکلگیری فهم او از این مسائل سهم بسزایی داشتهاند. اما نویسندگانی که کامو در ذهن داشته است چه کسانی بودهاند؟ مسلماً همۀ نویسندگان نبودهاند، بلکه نویسندگانی بودهاند که بهنظر او بخصوص، دستکم تا حدودی، از این نظر جالب بودهاند که دغدغۀ پوچی واقعی یا ظاهری جهان را داشتهاند. در نتیجه، بازشناسی برخی از منابع کلیدی که پسزمینۀ فکری او را ساخته بودند و وادارش میکردند که به کاوش در مسائلی نظیر پیامدهای زیستن در جهانی پوچ بپردازد میتواند در تحلیل آثار کامو به ما کمک کند.
" فلسفۀ کامو " مروری فلسفی است بر آثار آلبر کامو. کتابی که با زبانی ساده از سویی به واکاوی و بررسی آثاری چون «بیگانه»، «کالیگولا» و «افسانهٔ سیزیف» میپردازد و از سویی دیگر ریشههای اندیشۀ فلسفی او و شکلگیری و تحول کاموی اخلاقپرداز را تحلیل میکند و اینگونه شوق خواندن، فکر کردن، و آموختن را در خواننده برمیانگیزد.
" فلسفۀ کامو " کتابی است کوچک که هم میتواند برای کامو پژوهان جالب باشد و هم برای کسانی که میخواهند اهمیت کارهای فلسفی کامو را دریابند.