آقای رئیسجمهور در تختش به خود میپیچد. نمیتواند بخوابد؛ چرا؟ چون گرسنهاش شده است. اما درست است که کلۀ سحر همه را محض خاطر یک لقمۀ حاضری بیدار کند؟ اصلاً و ابداً. بهتر است خودش برود و سری به یخچال بزند. بله؛ ولی خوب، آقای رئیسجمهور هیچوقت کنجکاو نشده که بداند آشپزخانۀ عمارت ریاستجمهوری کجاست. اما این چه اهمیتی دارد؟ حتماً پیدایش میکند.
گرچه انگار کار به آن آسانی هم نیست... به خصوص اگر دختربچه حاضرجوابی هم پشت پردۀ تالار جشن پنهان شده باشد.