در طی ده سالی که دانشجوی فلسفه بودهام، هرگاه متنی دست میگرفتم و کلمات فیلسوفی را میخواندم، احساس میکردم از نقطۀ درستی آغاز نکردهام. کلمات فیلسوف مانند رموزی بودند که خبر از گذشتهای میدادند که من از آن بیخبر بودم. هرچه بیشتر میخواندم، بیشتر حس میکردم اگر آن گذشتۀ مجهول را نشناسم، از کلمات کتابی که در دست دارم هیچ بهرهای نخواهد برد. طولی نکشید که پی بردم این گذشتۀ مجهول را باید در کلام فیلسوفان باستان یونان یافت، همانهایی که خشت اول فلسفه را گذاشتند.