جوخه الحارثی کتاب دختران ماه را درباره ۳ خواهر به نامهای مایا، اسما و خوله نوشته است. آنها در روستای العوافی در عمان زندگی میکنند و داستان در دوران استعمار و پسااستعماری عمان رخ میدهد. مایا، اسما و خوله در کشور شاهد تحولات اجتماعی بسیاری هستند که در دوران گذار از استعمار به پسااستعماری رخ میدهد. هرکدام زندگی خود را دارند و تفاوتهایشان در نگاه و نگرش به زندگی داستان را خواندنیتر کرده است. مایا بعد از یک شکست ازدواج میکند، اسما به حکم وظیفه تن به ازدواج میدهد اما خوله تمام خواستگارانش را رد میکند چرا که کسی که دوستش دارد، نصیر، به کانادا مهاجرت کرده است و او در انتظار بازگشت نصیر است.
رمان دختران ماه، از تقابل بین سنت و مدرنیته در کشور صحبت میکند؛ کشوری که تا چندسال پیش، بردهداری را امری عادی میدانست اما حالا به کشوری مدرن تبدیل شده است. داستان با نثری سخت و نگارشی پیچیده نوشته شده است و تحسین منتقدان ادبی را برانگیخته است.