کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        نسترن ها بر شانه دیوار

        0 (0)
        ناموجود

        مشخصات کتاب نسترن ها بر شانه دیوار

        ناشر
        تعداد صفحات
        314 صفحه
        شابک
        9786001193811
        سال انتشار
        1392
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب نسترن ها بر شانه دیوار

        گوشی را گذاشت، کف دست‌هایش را چپ و راست به‌آرنج‌هایش گرفت. نصف تنه‌اش را انداخت روی میز، تصویر انگشتری درشت طلا و ساعت تمام طلایش تو شیشه‌ی میز افتاده بود. به قورباغه‌ای شبیه بود که با شکم پر از تخم قصد پریدن به‌جای امنی را داشته باشد؛ با صدایی که تو غبغبش می‌پیچید و به‌زور بیرون می‌زد گفت: «خب! کجا زندگی می‌کنی؟» «تو خانه‌ی یکی از اقوام پدرم.» «راحتی؟» «بد نیست.» «پسرای دانشکده چه‌طورن؟ تا حالا باهاشون دوست نشدی؟» فانوس داغ شد، سرش را پایین انداخت. بعد بلند شد و رفت به‌طرف میز سرهنگ و با صدایی که خشن شده بود گفت: «اگه ممکنه نامه‌ره امضا بفرماین، دیرم شده!» سرهنگ با انگشت‌های دست راست ساعت را روی مچ چپش چرخاند، زنگ زد، بلند شد. سرباز آمد پوتین‌های واکس‌زده‌اش را محکم به‌هم کوبید و سیخ ایستاد: «امر بفرمایید جناب سرهنگ!» «من تو اتاق تیمسار شورا دارم.» فرنجش را از روی شکم پایین کشید. سگک کمربندش را جابه‌جا کرد. کلاهش را از روی چوب‌لباسی برداشت، قدری کج به‌سرش گذاشت، موهای اطراف کلاهش را جلو آینه مرتب کرد. فانوس نامه را از روی میز برداشت، سرهنگ داشت از در بیرون می‌رفت که پرسید: «جناب سرهنگ! پس نامه‌ی منه کی امضا می‌فرماین؟» «فردا!»

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر

        کتاب‌های مرتبط با کتاب نسترن ها بر شانه دیوار