کافی است یکی از این فیلمها را دیده باشید: ۲۱ گرم، بابل، آمورّوس پرّوس (که بین جماعت فیلمبین به عشق سگی مشهور است). فیلمنامهی درخشان این فیلمها را آرّیاگا نوشته است.
اما او پیش و بیش از آنکه دل در گروِ سینما داشته باشد، یک رماننویس قهار بوده است. و همین پیشینهی ادبی شاید، به فیلمنامههای او عمق و غنای منحصربهفردی بخشیده است. او با همین توشه در عالم سینما یکشبه ره صدساله رفته و با همان یکی دو فیلمنامهی اول، به یکی از بزرگترین فیلمنامهنویسان عصر ما بدل شده است.
فیلمنامههایی که ویژگیهای یکهی خود، روایت غیرخطی، شخصیتهای پیچیده و چندلایه و تأملات بدیع و ژرف در معنای عشق و مرگ را از جهان رمانهای او وام گرفتهاند. اگر او امروز انبوهی از افتخارات و جوایز بزرگ سینمایی نخل طلای کن و شیر ونیز و نامزدی اسکار و بفتا و گلدن گلوب و… را در چنته دارد، اینهمه را مدیون همنفسی با ادبیات و نوشتن رمان است.
.