نویسنده در این کتاب می کوشد فرهنگ و آداب و رسوم افعانستان را با توجه به جنگ های داخلی این کشور در دوران های قبل و بعد از طالبان، به درونمایه های اصلی داستان های این کتاب تبدیل کند. در 7 داستان از 9 داستان کوتاه این کتاب به جنگ ها و اوضاع داخلی افعانستان پرداخته شده و پنج داستان این مجموعه به دوران های قبل و بعد از حکومت طالبان است.» در قسمتی از داستان می خوانیم: «هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و هیچ وقت از کوه پایین شده نمی توانستیم. می ترسیدیم ما که مبادا از آن جا لول بخوریم وقت پایین شده از کوه و تا به پایین که می رسیم، چیزی از بدن های بدون پای ما نماند و همه در بین سنگ ها قسمت شوند و حتا گورستان را هم کلان تر نتوانیم. هشت نفر بودیم ما که پای نداشتیم و دانه های کمسایی دو - شش و دو - پنج می آمد، شاه بودیم و دو - چهار و دو - دو که می نشستند به زمین می نشاندمان. دانه های کمسایی قوماندان شده بودند و در هر کاری بازی می کردیم ما و آن که نمی باخت، شاه می شد و دیگران مان گوش به فرمان تا وقتی که دیگری دو - شش می آورد و جای ها عوض می شد. هشت نفر بودیم ما و ..