این منظومه در واقع نگاهی حماسی و گاه غمنامهوار به شهر تهران است.
میدانید که در ادبیّات فارسی، این شهر خیلی بدنام است.
شهرستانیها به شهرهایشان تعصّب دارند و حاضر نیستند سر مویی از آن، به خصوص از سوی اهالی دیگر شهرها، بد بشنوند؛ مشهدی و فارسی و کرمانشاهی و تبریزی و رشتی و ...
امّا تهران را همه میزنند توی سرش، من حماسۀ این شهر را که مهمترین اتّفاقات تاریخ معاصر ایران در آن افتاده و طی سه چهار قرن به مثابۀ قلب ایران میتپد، سروده ام. (نقل از مقدمه شاعر)