نویسنده در این مقاله به بررسی برخی از نظریههای کلاسیکی ـ که از مفهوم "بیان" بهره بردهاند ـ میپردازد. (اعم از نظریههایی که در پی استفاده از این مفهوم برای تعریف مفهوم هنر هستند یا نظریههایی که در آنها این مفهوم به طور خاصتر در زمینهی زیباییشناسی موسیقی به کار گرفته شده است) و در بخش بعدی با عنوان "بیان و انتقال زیباییشناسانه"، مراحل موجود در فرایند انتقال زیباییشناسانه (هنرمند، اثر هنری، شخص تجربهگر اثر) با این قصد بررسی میشود که آیا مفهوم بیان این فرایند را روشن میکند. نویسنده در تلاش برای توضیح ماهیت احساس و نقش هنر در حیات عاطفی، نکات ضروری و لازم را مطرح میسازد. (برخی از موضوعات مرتبط اما مجزا در زمینههای متفاوت و در طی بحث مکررا طرح میشود. نویسنده در تشریح "خصایص بیانی" خاطرنشان میکند: "منظور من از این عبارت "هر ویژگیای از آثار هنری است که ما را وا میدارد تا آنها را با واژگانی توصیف کنیم که ریشه در توصیف احوال و احساسات انسانی دارند". استعمال این عبارت متضمن فرض صدق یا کذب هیچ کدام از نظریههای مورد بحث نیستند. پیوند بین خصایص بیانی آثار هنری و احساسات هنرمند یا مخاطب (اگر چنین پیوندی در کار باشد) از جمله مطالبی است که باید مورد تحقیق قرار بگیرد. استعمال عبارت "خصایص بیانی" از جانب من به قصد قبول یا طرد نظری در این موضوع نیست."