«روستای ما» از جمله رمانهای انتقادی و اجتماعی ترکیه در سالهایی است که این کشور هنوز قدم در راه توسعه نگذاشته بود. این رمان توانست با زبان طنزآلودش، هم مردم و روشنفکران و هم دنیا را با ادبیات مردمی در ترکیه آشنا کند. ادبیاتی متعهد به جامعه فرودستی که زیر سردرگمی و بیتوجهی دولتمردان کمر خم کرده و در سختترین شرایط زیستی به سر میبردند. محمود مقال خود متعلق به طبقه فرودست بود و زبان داستانش را هم از میان همین مردم برداشته بود.
بد نیست بدانید که دولت وقت ترکیه چاپ این رمان را تا سالها ممنوع کرده بود چون اعتقاد داشت که تصویری سیاه و ناامیدکننده از وضعیت مردم روستاها ارائه داده است. دولت حتی کار را به جایی رساند که نام دهکدهای را که مقال توصیفش کرده بود تغییر داد. اما گویا تاثیر قلم نویسنده به اندازهای زیاد بود که هم کتاب به زبانهای مختلف ترجمه شد و هم سرانجام دولتمردان ترکیه کوشیدند به جای نفی واقعیتها به بهسازی امور روستاها بیندیشند و توسعه و آبادانی را آغاز کنند.
توفیق سبحانی علاوه بر ترجمه داستان، حواشی جالبی را به کتاب افزوده است. از بازتاب ترجمه این کتاب به زبانهای مختلف نوشته و نامهای را که طی آن نویسنده از چاپ کتابش در ایران ابراز خرسندی کرده، در صفحات ابتدایی اثر آورده است. عکسهایی از محمود مقال و زادگاهش که روستای محل وقوع داستان است بخش دیگری از این ضمائم است.
توفیق سبحانی درباره «روستای ما» گفته است: زبان محمود مقال هم میگزد و هم تسکین می دهد. موفقیتاش هم در همین است… فکر میکنم این داستان یک شهرنگاری یا دهنگاری است. برخی اغراقها و کنایههایش جزو زبان قصهگویی محمود مقال است وگرنه در پایبندی او به واقعیت تردیدی وجود ندارد. اتفاقات درون کتاب اعم از مصائب زندگی در روستا و سنتگرایی هنوز هم در خیلی جاها دیده میشود.