در هر دهه و دورهای از گذر ایام، با توجه به نسل جدید سلیقههای گوناگونی هم در جامعه به وجود میآید. سلیقهها تغییر میکند و برخی موارد برای نسل جوان مهم یا بیاهمیت میشود. اما آنچه بر جامعه ایرانی از گذشتههای دور تا به امروز تغییر نکرده است، علاقه به شاعر و شعر است ولی سلیقهی هر نسل در هر دهه متنوع و گوناگون بوده است. ایرانیان از گذشته تا امروز شاعران را گرامی داشتهاند و هر نسلی با سلیقهی خود شاعران را برگزیده است. در دهه هفتاد شهرام شیدایی مترجم و شاعری بود که طرفدارانی را به خود جلب کرد و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت . «آتشی برای آتش دیگر» دفتر شعری است که برای آشنایی بیشتر قسمتی از شعری با نام «ما رها نمیشویم» را میخوانیم:
کسی در من همهچیز را خواب میبیند
و اینها به خوابهایم راه پیدا میکنند.
شاید از خوابهای آیندهام این سطرها را میدُزدم
که در این اتاق که در امروز نمیگنجم.
آنقدر در این جاده در این راه ایستادهام
که دیگر دیده نمیشوم
و همه میپندارند این جاده منم
این راه.
درختانِ این مسیرِ جادویی
زمانِ زندهبودنِ مرا از خویش بالا کشیدهاند
و وقتی از اینجا میگذرم
تپشی مضاعف مرا میگیرد
بالهایی سنگین
رودخانهای در خوابی عمیق.
آیا شنیدنِ صدای یک رودخانه
دنیاهایی دفنشده را از زندهگی
بیرون نمیکشد؟