«لئوپولد»، جانی عاری از قدرت تخیل و فردی بی مسئولیت است. در نامه ای که دریافت می کند، درمی یابد که عمویش «درپواتیه»، هنگام مرگ ثروت هنگفتی برایش به ارث گذاشته است. لئوپولد به شهرستان «پواتیه» می آید. «شارلوت»، زنی حیله گر که برای بدست آوردن ثروتی از عموی لئوپولد، به مدّت پانزده سال به ایفای نقش پرستار پرداخته است، با آمدن لئوپولد تصمیم های جدیدی می گیرد. لئوپولد با شارلوت ازدواج می کند تا شارلوت مسئولیت امور کارخانه و مزرعه را به عهده بگیرد و شارلوت برای رسیدن به ثروت تن به پذیرش این مسئولیت می دهد.