کتاب " هزارتو " خودزندگینامهای از "فریدریش دورنمات" است. این کتاب را "محمود حدادی" به فارسی ترجمه کرده است. این اثر اولین بار در سال 1981 منتشر شده و 224 صفحه دارد.
"فریدریش دورنمات" نویسنده و نقاش سوئیسیتبار بود. او در سال 1921 در روستایی نزدیکی شهر برن متولد شد. در سیزدهسالگی به همراه خانوادهاش به پایتخت رفت و پس از تکمیل کردن تحصیلات اولیه وارد دانشگاه شد و در رشتهی فلسفه تحصیل کرد. دورنمات همچنین به زمینههای فیزیک، الهیات، نجوم و تاریخ احاطه داشت و از این لحاظ شباهت بسیاری به هنرمندان دورهی کلاسیک دارد. او پس از به اتمام رساندن تحصیلاتش در این دوراهی ماند که آیا نقاشی را به عنوان حرفهی اصلی خود دنبال کند یا نویسندگی را جدیتر بگیرد. در نهایت تصمیم گرفت برای آیندگان به عنوان نویسنده شناخته شود و نقاشی را اولویت دوم کارش قرار داد. البته همچنان به نقاشی توجهی خاص داشت و تابلوهای نقاشی برایش مانند پلی میان تئاتر و ادبیات بودند. دورنمات در طول دوران فعالیتش بیشتر به نوشتن رمانهای جنایی و نمایشنامههای رادیویی مشغول بود. نگارش نمایشنامههای رادیویی برای او بسیار پولساز بود و باعث شد تا بتواند بهراحتی از خانوادهی پنجنفرهاش بدون دغدغه مراقبت کند.
دورنمات در اواخر عمر بیمار بود و از قندخون بالا رنج میبرد. او در سالهای آخر عمرش به نوشتن کتاب هزارتو پرداخت. دورنمات در این کتاب، خاطرات زندگیاش را از سالهای جنگ جهانی اول تا دوران نویسندگیاش در دوران جنگ سرد بیان میکند. عنوان این کتاب، هزارتو، به یک افسانهی قدیمی یونانی اشاره دارد. او در این کتاب تنها به بازگویی خاطراتش نمیپردازد؛ بلکه وضعیت اجتماعی و هنری دورانش را تحلیل میکند و چگونگی تأثیر اتفاقات بیرونی را بر ادبیاتش با خواننده در میان میگذارد.