همین طور که کتاب های نفیس یکی پس از دیگری از زیر ماشین های عرق کرده چاپ می غلتید و بیرون میومد...
چاپچی ها دستای سیاهشون رو به شلوارهاشون مالیدند و شبکه ی سربی را تنظیم کردند تا اثر مرکب در طرف راست کمی مشخص تر بشه، اونجایی که داشت سفیدک هایی تو متن سیاه براق که به دقت فاصله بندی شده بود پیدا می شد.