در شعور اجتماعی مردم، آشوب گرایی، مرادف با خشونت شده است. در سال 1901 اظهارات تئودور روزولت خلاصه ی روشنی از شهرت آشوب گرایان در دو دهه ی گذشته است، «آشوب گرایی جنایت بر علیه بشریت است و هر انسانی باید برای انهدام آن کوشش کند.»
آشوب گرایان در مقابل، اتهام را به آن ها برگردانده و حکومت، کلیسا، سرمایه و عمال و قوای دولتی را بانی خشونت معرفی می کردند و رفتار و اعمال خود را واکنش طبیعی در برابر کنش های نیروهای مقابل می دانستند.
آن ها خشونت را حق مسلم خود پنداشته و خشونت را دفاع شخصی و از حقوق شهروندی می شمردند. در متون بسیاری از کتاب های تاریخی، بحث خشونت حکومتی به عنوان یک رسم، از سوی مردم و قوای حکومتی پذیرفته شده و به صورت نمایشی درآمده است که اجرای آن از سوی مقامات دولتی مجاز شمرده می شود.