فصل عاطفی میان ذهن و زبان که فشرده و سریع به خط درآمده اند. عصاره درنگ های پس پشت ذهن که عاری از دروغ اند و راستی پنهانی بر دوش دارند. اسکیس ها، انجماد ایده در حال عبور ند وقتی که کلمات از قطب های هم می گریزند و اغلب با همان اغراق ازلی، گاه بزرگ نمایی آشکار دارند چرا که هراس فراموشی را با خود حمل می کنند.
اسکیس همچون برق لامع است؛ یک آن فرو می آید، نور و صدا می پاشد و نیست می شود اما احساس فقدان و غیابش در حروف، کلمات و سطرها به جا می ماند.