این کتاب به بررسی چگونگی نگاه هنرمند ایرانی در تجسم بخشی پیرامون خود می پردازد؛ نمونه های تصویری و نقل شده از کتاب های عرفانی در متن حاضر و تطابق آن با عناصر و کیفیات بصری حکایت از آگاهی هنرمند ایرانی در عرصه شناخت باطنی اجزا و ویژگی های تصویر دارد: نقطه نماینده وحدانیت، خط نماد عقل کل (طرح آفریش)، اشکال به مثابه پدیده های کائنات، رنگ تطبیق یافته با نظام های چندگانه هستی و مراتب شهود... و همگی یادآور کثرت در وحدت و کمال در کیهان زایی (تکوین) هستند. در این راستا، تصویر در قسم پذیری صوری خود محدود می ماند ولی در معنا، تعاریفی تأویل پذیر می یابد. پرداختن به خاطرات ازلی به معنای تقلید از گذشتگان نیست، بلکه به معنای باززایی آن مطابق با شرایط حال است. شناخت حسی-بومی این مبادی سواد بصری برای طراحان جامعه ایرانی که گریبان گیر بازی های بی دلیل اشکال و برخوردهای فرمی در حوزه تصویر و نوشتار شده اند، لازم به نظر می رسد تا بتوانند با شناخت بهتر امکانات ماهوی بیشتری را بازیابند.