ایام خوبی بود، اوایل جوانی، دانشکدهی سینما تاتر، هم دانشکدهایها، رفاقتها، باهم بودنها... به قول آقا مجید جوبچی در فیلم سوته دلان:عاشقیتها. دلم تنگ شده بود برای بیژن و برادر بزرگترش بهرام، برای مولانا و شمس، برای آهو و سوسمار، برای فیلترهای آبی، برای تیلهها، برای بادکنکها، برای قاصدکها، برای توپ سرخ و سفید و آبی، برای تیلهها برای مورچهها برای جوناتان، برای ماهیهای قرمز و ماهی سیاه کوچولو، برای شازده کوچولو، برای درخت راجی، برای زاینده رود که در زمستان 71 پر از آب بود. برای مهندس بنجی و همهی آنهایی که در این 22 سال از پیشم رفتند. «داستان مسافر»،حاصل خیالپردازیهای سالهای دور امیرشهاب رضویان است که از سوی نشر چشمه منتشر شده است.