در این کتاب پس از طرح مبانی چند فرهنگگرایی، رویکردهای متفاوت «علیرضا مشایخی» به این موضوع تبیین شده است. چند فرهنگ گرایی در اندیشه و آثار او، بهسوی مسئله حقیقت راه میبرد. به باور او صرفاً از رهگذر ساختارهای چند منطقی تفکر هنری میتوان به حقیقت نائل آمد و آن را کشف کرد. این اندیشه، امکان صورتبندی مدیریت چند فرهنگگرایی را در آثار او سبب شده است. توجه به مسئله حقیقت در اندیشه و آثار «علیرضا مشایخی» به آغاز دوره جدیدی منجر شده است که میتوان خروج از معیارهای از پیش تعیین شده استتیک را مهمترین دستاورد آن دانست.