این کتاب مجموعهای از داستانهای ترسناک از نویسندگان مختلفی همچون ادگار آلنپو، برم استوکر، رودیارد کپلینگ، ایزومی کیوکا و دیگران است که محمدزمان غفوریان آن ها را به فارسی برگرداندهاست. برشی از داستان «سه نابینا» اثر ایزومی کیوکا را می خوانید: در کنار جاده، یعنی جایی که آن سه نفر ایستاده بودند جاده اندکی عقبنشینی کرده بود و ریشهها و کندههای درختان کاملاً در دید بودند. درختها از بالای سر آنها سایه گسترانده بودند. مه، اینجا و آنجا همچون تکههایی از مهتاب که چرکآلود شده باشد به شاخههای آنها چسبیده بود. هیچ ستارهای دیده نمی شد. دامنهی گذرگاه یوتسویا در ساعت یک نیمه شب همچون دامنههای تنگ کوهستانی است. ساکاگامی که قلبش در دهانش می تپید پرسید: - اشکالی دارد که در دیروقت به جایی بروم؟ جملهاش را آنقدر سنگین ادا کرد که خودش نیز سنگینی آنرا احساس کرد. مرد در حالی که با پشت دست بر دست دیگرش که بر روی عصایش قرار داه بود می کوبید گفت: - مطمئن بودم که چنین می گویید. اشکال دارد. در واقع خیلی هم اشکال دارد! - پس یعنی نمی توانم به راهم ادامه دهم؟ شاید این پاسخ می توانست چیزی راجع به اتفاقی که در شرف وقوع بود بگوید.