اثر پیش رو خط سیر شکل گیری صور خیال را در ذهن غربی نشان می دهد. سنت پردازش تصویر اگزوتیک و فانتزی شرق چرا و از کجا و چگونه ذهن غربی را در برگرفت؟ چرا شیوه زیستن و عادات و آداب شرقی ها برای غربی ها به امری غریب و توأم با تخیل و وهم تعریف شد و ذهنیت آن ها را برای افسانه سرایی آماده کرد؟ این اندیشه در دوران استعمار به اوج خود رسیده بود و جهان ناشناخته و عجیب وغریب شرق به عنوان سوژه ای برای اکتشاف و تخیل غربی ها شد. بر همین اساس، گفتمان «ما» و «دیگری» در رابطه ای «متمایز» شکل گرفت: هر آنچه در جهان غیرغربی است شگرف و شگفت انگیز است و از غرب عادی متمایز است. بنابراین، شرق را باید کشف کرد تا نقاط تمایز «ما» با «آن ها» مشخص شود. این همان تفکری است که غرب از طریق آن توانست انگاره، ایده و شخصیت و تجربه ای برای خودش دست و پا کند. یعنی غربی آن است که متمایز از شرقی است. بنابراین، امر غریب و شگرف حاصل قضاوت ارزشی است و به این گزاره مخاطره انگیز منجر می شود که: «ما با دیگران فرق داریم و از آن ها برتریم.» در این میان، بعد مسافت عنصر معناداری در هرچه شگفت انگیز نشان دادن شرق بود. زیرا شگفتی ها و عجایب در دور دست ها و در ورای قاره ها قرار دارد. به هرحال، گفتمان اگزوتیسمی غرب در «شرق شناسی» بازتاب پیدا کرد. شرق به عنوان «موضوع مورد مطالعه» یا «شرق موزهای» در ادامه همان تصور عجایب انگاری شرق پدید آمده است. در امتداد همین اندیشه بود که به قول ادوارد سعید، زبان های شرقی، تاریخ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، بیولوژی و مردم شناسی شرقی به عنوان موضوعات دانشگاهی عصر جدید به گفتمان «ما» و «دیگران» سروسامان تازه ای بخشیدند و به قول میشل فوکو به تولید مناسبات و روابط قدرت دانش انجامید.