کتاب گوشهنشین در یونان (هیپریون) تنها رمانی است که فریدریش هلدرلین، شاعر و فیلسوف آلمانی نوشته است. این کتاب را محمود حدادی به فارسی برگردانده است. این کتاب یک رمان نامهنگارانه است و اولین بار در دو جلد در سالهای 1797 و 1799 منتشر شد.
فریدریش هلدرلین یکی از شخصیتهای کلیدی جنبش رمانتیسم بود و همچنین یکی از مهمترین متفکران پایهگذار ایدئالیست آلمانی محسوب میشود. این نویسنده شیفتهی تمدن کهن یونان بود و برایش خدایان یونان تنها شخصیتهای کلاسیک و قدیمی نبودند؛ بلکه بهواقع آنها را دارای حضوری زندگیبخش میدانست. در این رمان هم شخصیت اصلی داستان دل در گرو یونان اصیل گذشته دارد و از سویی ناگزیر باید بپذیرد که همه چیز آن تمدن در حال تغییر است.
" گوشهنشین در یونان " داستان جوانی به نام هیپریون است با اندیشههایی ایدئالگرایانه که جز سرخوردگی برایش سودی نداشتهاند. هیپریون در یونان زندگی در گوشهی عزلت را انتخاب کرده و در نامههایش به دوست آلمانیاش «بلارمین» و همچین چند نامه به معشوق ازدسترفتهاش «دیوتیما» از گذشتهی خویش مینویسد. از جوان پرشوری که بوده و سودای تغییری که در سر داشته و حالا که چیزی از آن باقی نمانده و برایش تنها طبیعت مانده است. عشقش به دیوتیما نیز پیش از وصال از دست رفته است. او حالا دل به طبیعت داده و با زیبایی و امید و نیروهای نادیدنی سعی در مقاومت و نوشتن دارد. او حالا میداند که چقدر با یونان ایدئال فاصله دارد و آن را پذیرفته است.
بریدهای از کتاب:
«ولی تو هنوز میتابی، ای آفتاب آسمان! و تو هنوز سبزه میدمی ای زمین مقدس! هنوز رودها غرشکنان به دریا میریزند و درختهای سایهگستر در نیمروز نجوا سر میدهند. آواز شادی بهاری اندیشههای مرگآلود مرا به خواب فرو میبرد.»