اکثر کتابهایی که دربارهٔ هانا آرنت نوشته شدهاند عمدتاً به مراحل اول تکوین عقاید آرنت، خصوصاً در کتاب وضع بشر، توجه نشان دادهاند و از تحول عقاید او در مراحل بعدی که در کتاب حیات ذهن به اوج خودش رسید غافل ماندهاند. کتاب حاضر این چرخش و تحول در عقاید آرنت را در مرکز توجه قرار داده و پیوستگیها و ناپیوستگیها در سیر تحولی عقایدش را بهروشنی نشان میدهد و انتقادهای وارد بر اندیشهٔ او را نیز در هر یک از مراحل زندگیاش مطرح میکند. این کتاب علاوه بر کند و کاو در اندیشههای هانا آرنت، کاوشی در نظریهپردازی دربارهٔ سیاست به مفهوم عام آن هم هست و به رابطهٔ نظر و عمل در سیاست میپردازد.
زندگی هیچ متفکر سیاسی دیگری بهاندازهٔ هانا آرنت مظهر تاریخ سیاسی عصر حاضر نبوده است. شاخص بودن اندیشهٔ او تا حدودی نتیجهٔ قدرت فکری اوست، اما به همان اندازه یا بیشتر حاصل تجارب زندگیاش و اصالت و بکر بودن واکنش او به آنهاست. آرنت، برخلاف سنت غالبِ غربی، عملِ همراه با نظرورزی را بهعنوان فعالیتی ذاتاً انسانی میستود. او میکوشید که به سلطهٔ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عملورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالیترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندهٔ هستیِ شاخص بشری نشان میدهند.