اراگون به پسرعمویش روران قول میدهد در نجات نامزدش از چنگ شاه گالباتوریکس به کمک کند. اما ارگون به سایرین نیز مدیون است. واردنها شدیدا به استعدادها و قدرت او نیاز دارند؛ الفها و کوتولهها هم همینطور. وقتی شورشیان شورش میکنند و خاطرات از گوشه و کنار فرار میرسند اراگون باید انتخاب کند؛ انتخابی که او را از امپراتوری فراتر میبرد و ممکن است منجر به از خود گذشتگی غیر قابل تصوری شود.