دلم گرفته بود و
دستور تو بودم
و در مثلث آگاهیام
گلایههای مونث را
دور انداخته بودم
دلم گرفته بود و
خواهشام را به ضمایر
تقدیم میکردم
و حال خوشام در برهوت
دویدن به سمت دویدن بود
که وقتی دستور
ابتلای تن به مایعات است
دو ارتباط بعید
و پیش از بلوغ
صدای الفبا را بم کنند
دلم به خلق یک دستور
در سرزمین مادریام قرص است
و آفریدن
مِنهای آفریدن
میتواند هر کدام از ما را
خلق کند