تا حالا برای تان پیش آمده با آدمی برخورد کنید و آن برخورد و آن شخص، مدت ها ذهن تان را به خود درگیر کند. مثلاً در یک فروشگاه با فروشنده ای عصبی بی حواس و ناراحت مواجه شوید که حتی یادش می رود بقیه پول شما را پس بدهد. یا در تاکسی کنار مسافری بنشینید و آن مسافر و رفتارهایش، حتی محل پیاده شدنش، کنجکاوی برانگیز باشد.
زهره الحمدی، در دومین رمان خود که آدم های موازی نام دارد، به سراغ چنین آدم هایی رفته است. آدم های معمولی که به موازات هم و راوی سه بخش از رمان یعنی سارا زندگی می کنند با رفتارها و برخوردهای خود ذهن سارا را درگیر ماجراهای خود وزندگی شان می کنند و در نهایت نویسنده قصه ای از زندگی آنها می سازد که به ابهامات ساراو خوانندگان رمان پاسخ می دهد.