کتاب “جاده”، رمانی مهیج و احساسی را تشریح می کند که شخصیت اصلی آن مردی است که دارای پسر خردسالی می باشد. داستان در فضایی سرشار از تاریکی و ظلمت و در کشور “امریکا” به وقوع می پیوندد؛ در پی فاجعه ی انفجار اتمی، کل جهان و منابع طبیعی و موجودات زنده ی آن از بین رفته و تنها عده ی معدودی از انسان ها، توانسته اند از این مهلکه جان سالم به در ببرند. آن ها در شرایط بسیار سختی روزگار گذرانده و همواره سعی بر این دارند تا حیات خویش را حفظ نمایند؛ اما کمبود مواد غذایی منجر شده که این افراد با ارتکاب به اعمالی غیر اخلاقی و انسانی، از جمله آدم خواری و کشتار یک دیگر، خود را از مرگ نجات داده و به زندگی حیوانی تن بدهند. در این میان، مرد قصه که پدری فداکار و دل سوز است، شجاعانه، خود و یگانه دارایی و امید به زندگی اش، یعنی فرزندش را، از خطرات پیاپی محفوظ نگاه می دارد؛ وی با در دست داشتن یک چرخ دستی حاوی مواد غذایی و پتو و لوازم مورد نیاز، از شرق امریکا به سوی سواحل جنوب غربی این سرزمین که شریط مساعدتری را برای زندگی دارد، در حال حرکت است؛ مرد قصه در میانه های راه، با ماجراهایی پر کشش و مهیج رو به رو گشته و داستانی زیبا را برای مخاطب خلق می کند.