«داستان آوا و هیوا با جنگ شروع میشود. در دنیای حقیقی جنگ طعم گس و تلخی دارد چه برای کسانی که فراموش شدهاند و چه برای آنهایی که تمایل به فراموشی دارند! اما این کلمه به تنهایی میتواند ارزشمندترین واژه انسانی(خانواده) را به نابودی بکشد.
هویت هر انسانی در سایه عشق به خانواده شکل میگیرد... همین عشقی که به آوا و هیوا روح داد تا از مرزها بگذرند و در فاصله قارهها بین تهران و لندن و بغداد و نیویورک زندگی را مزه مزه کنند اما نهایتا آمال و رویاهایشان در خرمشهر به جا ماند...»