یکی از اهداف کتاب "بازگشت امر سیاسی" توصیف و درک فضای سیاسی بحرانزدهای است که پس از فروپاشی نظام کمونیستی شوروی بر همهجا حاکم و در سالهای اخیر هر دم بحرانیتر شده است و در حال حاضر هیچ افق سیاسی روشنی نمیتوان برایش تصور کرد؛ آنهم در موقعیتی سرشار از کشمکشهای قومی و مذهبی و نژادی و فرقهای که تن به هیچ نوع کلیت سیاسی نمیدهند. فلسفهی سیاسی در چنین جهان پیچیده و متناقضی هر لحظه با چالشی تازه و سخت مواجه خواهد شد. شانتال موف در این کتاب غالباً آن دسته از نظریهپردازان فلسفهی سیاسی را به باد انتقاد میگیرد که هدفشان تبیین سیاست دموکراتیک در بطن لیبرالیسم و گفتار لیبرال مسلط است. بهزعم موف، این متفکران و فیلسوفان سیاسی اساساً نمیدانند که محل اصلیِ مناقشه خودِ امر سیاسی است که در معرض خطری جدی قرار گرفته است. امر سیاسی سرشتی ویژه و تقلیلناپذیر دارد و دو عنصر قدرت و آنتاگونیسم مؤلفههای اصلی آناند؛ عناصری که سیاست دموکراتیک و تکثرگرا لاجرم باید آنها را در مرکز توجه قرار دهد، چرا که انکار و سرکوب امر سیاسی حاصلی جز بازگشت نامنتظرهی آن و پیامدهای غافلگیرکننده و مخربش ندارد. لیبرالیسم و تفکر لیبرال در حال حاضر عاجز از درک سرشت امر سیاسی و خصلت محوناشدنی تعارضات سیاسی و آنتاگونیسم است و همین عجز بنیادی میتواند به هنگام تغییرات سیاسیِ ریشهای منجر به نابودی سیاست دموکراتیک شود.
اولویت اصلی، از این رو، ایجاد و حفظ یک نظام دموکراتیک تکثرگراست که قائل به ضرورت امر سیاسی و محالبودن حذف آنتاگونیسم باشد. برای دستیابی به این هدف باید از بصیرتهای منتقدان لیبرالیسم و حتی بصیرتهای دشمنان آن بهره گرفت.