کتاب «سارای همه» نوشته فرشته احمدی(۱۳۵۱) نویسنده کرمانی است. این کتاب مجموعه یازده داستان کوتاه او است که با موضوعات مختلف اجتماعی نوشته شده است. کتاب «سارای همه» با داستان «هاله» و به شکل زیر آغاز می شود: «باران ریزی می بارید. کلاه بارانی ام را روی سرم کشیدم و بدون عجله به راهم ادامه دادم. صدای تق تق چکمه های پاشنه بلندم روی سنگفرش پیاده رو توی فضا منعکس می شد و سر و صدای خیابان را پس می زد. یک بار کسی گفته بود، چشم های باهوشی داری. با چشم های باهوشم به روبرو خیره شده بودم و مستقیم راه می رفتم اما وقتی از کنار آینه بزرگی که بیرون مغازه ای گذاشته بودند رد شدم، نتوانستم از گوشه چشم نگاه کوچکی به خودم نیندازم؛ قدم بلند بود و بارانی و کلاهم مشکی. رنگ سیاه خوب کنار سفید و قرمز می نشیند؛ صورتم سفید بود و لب هایم قرمز. یک چیز دیگر هم بود که وسوسه ام می کرد برگردم و دوباره نگاه کنم؛ هاله ای روشن دورم بود، هاله ای سفید و روشن. هوا سردتر شده بود. با انگشتان کشیده و باریکم دستمالی از جیب بارانی ام درآوردم و چند لحظه جلو دماغم گرفتم. نمی خواستم دماغم قرمز شود؛ قیافه آدم را احمقانه می کند. قیافه احمقانه از هر چیزی بدتر است، حتی از قیافه خیلی زشت. مردی از روبرو می آمد. تا وقتی از کنارم رد شد، نگاهم می کرد. دلم می خواست برگردم و ببینم به پشت سرش نگاه می کند یا نه. با زنی که بچه ای در بغل داشت، چشم در چشم شدم.» از فرشته احمدی کتابهای دیگری چون «جنگل پنیر»، «پری فراموشی» و «بی اسم» نیز منتشر شده است.