برادر کوچک سایمن تازه به دنیا آمده است. سایمن از آمدن بچه جدید راضی نیست و میخواهد بداند این بچه خنگ کی به بیمارستان بر میگردد. اما او با یک واقعیت وحشتناک مواجه میشود. بچه خنگ برای همیشه پیش آنها میماند. چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی گرگهای ترسناک شب به سراغ سایمون بیایند؟ آیا پدر و مادر او مثل همیشه مراقبش هستند؟