به اسب های عربت نــگاه می کنم وقت تفرجت چقدر مـوزونی و چه بســـیار افسونی/ مــن با خلیج های بی نیازی ات و چشم های تازی ات نقاب نصفه نیمـی ات عبای هفت اقلیمی ات پای بلند زور گویت و لهجه ی دروغگو یت بسیار بسیار عجــــمم/ پشت سرت را خــوب فهمیــده ای نگاه های به راه و آه ها را و خــــوب های مرا بد شنیده ای/ هر کس سرش را برای تو هدیه به روی سر ببرد امکان ندارد از تو کسی جان به در ببرد شما بسیــار فتــانی