ماه از کتان رقص تو افتاده بر زمین
رقصا...! امان نمی دهدم عشق این چنین
شکل پرنده در کفن باد خوش تر است
چندان که سمت مشکل من زیر بوسه هات
آن سان که خون زخمی ما توی آستین
انگار از تردد غمگین این قلم
بر صفحه های باز تو زاییده می شوی
انگار پاپتی شده ام در گوزن ها
مویت به خواب هام بلوط تُنُک زده
رقصا..! غمی به آخر این شعر نوک زده