وگلشتاینِ مترجم داستانی از بورخس را ترجمه کرده بود، اما این ترجمه به مذاق بورخس خوش نیامد و سبب شد میانشان نامهنگاریهای جدلآمیزی دربگیرد. در خلال این نامهنگاریها، وگلشتاین تازه دریافت که بورخس کیست و مقاماش کجاست، اما کار از کار گذشته بود و او به هر دری میزد، بورخس خود را نشان نمیداد و پاسخ نامهها را نمیفرستاد.
بیست و پنج سال بعد، موقعیتی پیش آمد تا وگلشتاین و بورخس دیدار کنند و به بهانهی گشودن رمزهای یک پروندهی قتل، از ادگار آلن پو و اچ. پی. لاوکرفت و تاریخ و اسطوره و چیزهای دیگر سخن بگویند.
«بورخس و اورانگوتانهای ابدی» کلاف درهمپیچیدهای از حقیقت و دروغ، و ادای دینی به ادبیات جنایی است.