«بچه ها، بیاین یک کلاب راه بندازیم» با این کلمات، شش مرد جوان بی قرار در سال 1866 به کتانی های عمارت یکی از دوستانشان حمله کردند. آنها ملافه های سفید را روی سر خود کشیدند، روی اسب ها قدم زدند و از خیابان های پولاسکی، تنسی عبور کردند. به زودی، شش دوست باشگاه خود را کوکلاکس کلن نامیدند و شروع به الگوبرداری از ابتدای مراسم برادری، با رمزهای عبور و مصافحه های مرموز کردند. خیلی زود، این باشگاه تبدیل به "امپراتوری نامرئی" خودخوانده می شود، و حفره های مخفی در جنوب گسترش یافته است. در حمله های وحشیانه خود، شبگردها ادعا می کنند که آنها شبح سربازان کنفدراسیون هستند و از وحشت روانی و جسمی علیه بردگان سابق استفاده می کنند که جرات رای دادن، مالکیت زمین، تحصیل در مدرسه یا عبادت را به دلخواه خود دارند.