وقتی لاکپشت کوچولوی داستان ما به دنیا آمد، لاک نداشت. تازه، این شروع یک قصهی پرماجرا بود. پدر و ماد او به جای لاک، یک جعبه برایش انتخاب کردند و گفتند: «ارزش یک لاکپشت، خیلی بیشتر از لاک اوست.» اما مگر جعبه جای یک لاک را میگرفت؟! آنوقت بقیه چه فکر میکردند؟!