با بروز تحولات اجتماعی و سیاسی و علمی از دههی 1950 به بعد، تعریف توسعه از معنی توسعهی اقتصادی خارج شد و به عناصر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و انسانی در کنار ابعاد و عناصر اقتصادی توجه گردید. از اینرو مفاهیم متعددی چون توسعهی اجتماعی، توسعهی انسانی، توسعهی فرهنگی، و توسعهی سیاسی، توسعهی درونزا و برونزا و توسعهی همهجانبه مطرح شد. آغازگران بحث دربارهی توسعه، متفکران غربی بودهاند که بیشتر آنها مدافع توسعه از نظرگاه سرمایهداری بر اساس وضعیت فکری واجتماعی کشورهای غربی بودهاند، و طبعا کمتر به نیازهای جهان اسلام توجه کردهاند. بر این اساس در کتاب حاضر با تعریف ابعاد توسعه و توسعهنیافتگی به اقتصاد توسعه، شاخصهای توسعه، نظریههای توسعهی اقتصادی، نظریههای توسعهی اجتماعی، نظریههای توسعهی روانی اجتماعی، دیدگاه مارکسی توسعه، نظریهی امپریالیسم، نظریهی وابستگی، نظام جهانی، نظریهی اقتضایی توسعه، سنت و توسعه و مشارکت و توسعه پرداخته شده است. در هر بخش با تعریف آن نظریه یا بحث، به ابعاد اثرگذار آن نظریه در توسعه اشاره شده است. نگارنده سعی دارد با گردآوری نظرات اندیشمندان و صاحب نظران توسعهی اقتصادی ... و جامعهشناسی توسعه به تشریح و تحلیل آنها بپردازد.