سرگروهبان آدم نبود مادر، حرف حالیش نبود. فقط می گفت پیش پیش. نمی دونم می خواست برود کجای دنیا رو بگیرد. تو دلم می گفتم مو که از همه دنیا فقط همان خانه مان را می خواهم و مادرم و همان نخل وسطش، بقیه دنیا را هر کسی می خواهد بگیرد بگذار بگیرد.