ماری آنتوانت سلاله یک خانواده هفتصد ساله بود که تمام اجدادش به مدت هفت قرن پادشاه بشمار می آمدند و او را طوری پرورش داده بودند که وقتی به سن رشد رسید مانند شاهزاده خانم های قدیم مصر، خود را از طبقه و نژاد خدایان می دانست و نمی توانست مردم را با خود برابر بداند. هنگامی که فرانسوی ها دچار قحطی شدند و زن ها کودکان گرسنه را مقابل کاخ سلطنتی روی دست بلند می کردند، ماری آنتوانت به راستی قادر نبود بفهمد گرسنگی چیست و متحیر بود که چرا زنان و مردان شکایت می کنند و کودکان از فرط گرسنگی زرد رنگ و لاغر شده اند. در این رمان تاریخی زندگی و سرگذشت بدفرجام "ماری آنتوانت "همراه با اتفاقات و حوادث خونبار انقلاب فرانسه به تصویر کشیده میشود" .ماری آنتوانت "شاهزاده اتریشی و ملکه مشهور فرانسه بود که اجدادش به مدت هفت قرن بر سریر پادشاهی نشسته بود" .ماری "نیز به گونهای تربیت شده بود که پس از آن که ملکه دربار فرانسه گردید خود را از نژاد خدایان میانگاشت و دیگران را همپایه خود نمیدانست . همین امر سبب گردید که او از اصول اجتماعی حاکم بر فرانسه کاملا بیاطلاع باشد و فقر و فاقه مردم فرانسه را در نیابد . این بیاطلاعی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، و بی توجهی به خواستههای بر حق مردم کار را بدان جا کشاند که زمینه انقلاب فرانسه فراهم آید .انقلابی که به سرنگونی سلطنت فرانسه، اعدام ماری آنتوانت و شوهرش "لویی شانزدهم"، به جرم خیانت به ملت فرانسه، انجامید .